۱۳۹۷ مرداد ۲۶, جمعه

خزر خزر خزر خزر

فک دریاچه خرز نیز از وطن‌فروشی آخوندها در اندوه فرو رفته است
خروش خشم گشته‌ام! خزر خزر خزر خزر!
تو را به باد داده‌اند آی... مرز پرگهر!
وطن کویر لوت شد، دلت کجاست هموطن!
که برکنی بنای دد، به موج خشم شعله‌ور
خزر به باد رفته و کویر گشته دشتها
بیا که آتش افکنیم بر بنای ظلم و شر
برای مرز پرگهر، که عاشقش تویی و من،
به جنگ دیو کین بیا، ز عشق، عاشقانه‌تر
که آوریم در وطن زمانه‌ای زمانه‌تر
بیا که شور عشق ما هوای شعله‌ها کند
بیا که عزم جزم ما اراده‌ٔ فدا کند
بیا که چهر کودکان که شسته شد ز اشکها
دوباره بشکفد چو گل، ز گل شقایقانه‌تر
ز رودها روانه‌تر قیام کن قیام کن!
به ارتش شراره‌ها بیا و ثبت نام کن
ز شعله پرزبانه‌تر، ز عشق عاشقانه‌تر،
ز شعر شاعرانه‌تر، ز باد بیکرانه‌تر،
وطن کویر لوت شد، دلت کجاست هموطن!
خروش کن خزر خزر شراره زن شرر شرر

م. شوق

۱۳۹۷ مرداد ۱۸, پنجشنبه

ویلون زن

در یک سحرگاه سرد ماه ژانویه، مردی وارد ایستگاه متروی واشینگتن دی سی شد  و شروع به نواختن ویلون کرد. این مرد در عرض ۴۵ دقیقه، شش قطعه ازبهترین قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بود، هزاران نفر برای رفتن به سر کارهایشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی….
متوجه نوازنده شد. از سرعت قدم‌هایش کاست و چند ثانیه‌ای توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
یک دقیقه بعد، ویلون‌زن اولین انعام خود را دریافت کرد. خانمی بی‌آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه‌اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقیقه بعد، مردی در حالیکه گوش به موسیقی سپرده بود، به دیوار پشت‌ سر تکیه داد، ولی ناگاهان نگاهی به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،
کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله‌ای بود که مادرش با عجله و کشان کشان بهمراه می ‌برد.
 کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون‌زن پرداخت، مادر محکم تر کشید وکودک در حالیکه همچنان نگاهش به ویلون‌زن بود، بهمراه مادر براه افتاد،
این صحنه، توسط چندین کودک دیگرنیز به همان ترتیب تکرار شد، و والدین‌شان بلا استثنا برای بردن‌شان به زور متوسل شدند.
 در طول مدت ۴۵ دقیقه‌ای که ویلون‌زن می نواخت، تنها شش نفر، اندکی توقف کردند. بیست نفر انعام دادند، بی‌آنکه مکثی کرده باشند، و سی و دو دلار عاید ویلون‌زن شد. وقتیکه ویلون‌زن از نواختن دست کشید و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسی متوجه شد. نه کسی تشویق کرد،
 ونه کسی او را شناخت.
 هیچکس نمی‌دانست که این ویلون‌زن همان (جاشوا بل ) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است، و نوازنده‌ی یکی از پیچیده‌ترین قطعات نوشته شده برای ویلون به ارزش سه ونیم میلیون دلار،
 می‌باشد.
 جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در یکی از تاتر های شهر بوستون، برنامه‌ای اجرا کرده بود که تمام بلیط هایش پیش‌فروش شده بود، وقیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود.
 این یک داستان حقیقی است،نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشینگتن‌پست ترتیب داده شده بود، وبخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی، سلیقه و الوویت ‌های مردم بود.

۱۳۹۷ مرداد ۱۷, چهارشنبه

ديگران را درك كنيد


جان، دوست صمیمی جک، در سر راه مسافرتشان به منهتن پس از سفارش صبحانه در رستوران به جک گفت: «یک لحظه منتظر باش می‌روم یک روزنامه بخرم.»
پنج دقیقه بعد، جان با دست خالی برگشت. در حالی که غرغر می‌کرد، با ناراحتی خودش را روی صندلی انداخت. جک از او پرسید: «چی شده؟»
جان جواب داد: «به روزنامه‌فروشی رو به رو رفتم. یک روزنامه صبح برداشتم و ده دلار به صاحب دکه دادم. منتظر بقیه پول بودم، اما او به جای این که پولم را برگرداند، روزنامه را هم از بغلم در آورد. به من گفت الان سرش خیلی شلوغ است و نمی‌تواند برای کسی پول خرد کند. فکر کرد من به بهانه خریدن یک روزنامه می‌خواهم پولم را خرد کنم. واقعاً عصبانی شدم.»
جان در تمام مدت خوردن صبحانه از صاحب روزنامه‌فروشی شکایت می‌کرد و غر می‌زد که او مرد بی‌ادبی است. جک در حالی که دوستش را دلداری می‌داد، حرفی نمی‌زد. جک بعد از صبحانه به جان گفت که یک لحظه منتظر باشد و بعد خودش به همان روزنامه‌فروشی رفت. وقتی به آنجا رسید، با لبخندی به صاحب روزنامه‌فروشی گفت: «آقا، ببخشید، اگر ممکن است کمکی به من کنید. من اهل اینجا نیستم. می‌خواهم نیویورک تایمز بخرم اما پول خرد ندارم. فقط یک ده دلاری دارم. معذرت می‌خواهم، می‌بینم که سرتان شلوغ است و وقتتان را می‌گیرم.»
صاحب روزنامه فروشی در حالی که به کارش ادامه می‌داد یک روزنامه به جک داد و گفت: «بیا، قابل نداره. هر وقت پول خرد داشتی، پولش را به من بده.»
وقتی که جک با غنیمت جنگی‌اش برگشت، جان در حالی که از تعجب شاخ در آورده بود پرسید: «مگر یک نفر دیگر به جای صاحب روزنامه‌فروشی در آنجا بود؟»
جک خندید و به دوستش گفت: «دوست عزیزم، اگر قبل از هر چیز دیگران را درک کنی، به آسانی می‌بینی که دیگران هم تو را درک خواهند کرد. ولی اگر همیشه منتظر باشی که دیگران درکت کنند، خوب، دیگران همیشه به نظرت بی‌منطق می‌رسند. اگر با درک شرایط مردم از آنها تقاضایی بکنی، به راحتی برآورده می‌شود.»

۱۳۹۷ مرداد ۱۶, سه‌شنبه

یکی از بستگان خدا یکی از بستگان خدا

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی.
پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه  سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد.
در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش ، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، انگاری با چشم‌هاش آرزو می‌کرد.
خانمی که قصد ورود به فروشگاه را داشت، کمی مکث کرد و نگاهی به پسرک که محو تماشا بود انداخت و بعد رفت داخل فروشگاه. چند دقیقه بعد، در حالی‌که یک جفت کفش در دستانش بود بیرون آمد….
– آهای، آقا پسر!
پسرک برگشت و به سمت خانم رفت. چشمانش برق می‌زد وقتی آن خانم، کفش‌ها را به ‌او داد.پسرک  با چشم‌های خوشحالش و با صدای لرزان پرسید:
– شما خدا هستید؟
– نه پسرم، من تنها یکی از بندگان خدا هستم!
– آها، می‌دانستم که با خدا نسبتی دارید!
خوشبخت ترین فرد کسی است که بیش از همه سعی کند دیگران را خوشبخت سازد..
اشو زرتشت

چه کسی گفته که پایتان را از گلیم‌تان درازتر نکنید ؟؟ #ايران #اعتراضات_سراسری #براندازم

چه کسی گفته که پایتان را از گلیم‌تان درازتر نکنید ؟؟ بدانید بشریت مدیون کسانی‌ست که پای‌شان را از گلیم‌شان درازتر کرده‌اند !!

 نلسون ماندلا
#ايران 
 #اعتراضات_سراسری  
 #براندازم

۱۳۹۷ مرداد ۱۴, یکشنبه

تاريكى نمی‌تواند تاريكى را از بين ببرد. تنها روشنايى قادر است اين‌ كار را انجام دهد.

تاريكى نمی‌تواند تاريكى را از بين ببرد. تنها روشنايى قادر است اين‌ كار را انجام دهد.
نفرت نمی‌تواند نفرت را بين ببرد. تنها عشق می‌تواند اين كار را بكند.

👤مارتین لوتر کینگ

قارچی که در زمان تکه شدن رنگش آبی میشود!

 جالب قارچی که در زمان تکه شدن رنگش آبی میشود!

طراحى جالب كوله پشتى برای اینکه راحت بتوانید وسایلتان را از داخلش بردارید.

طراحى جالب كوله پشتى برای اینکه راحت بتوانید وسایلتان را از داخلش بردارید.

آیا رژیم از بحرانهای فعلی جان بدر میبرد؟ گفتگو با حسین میرداماد

آیا رژیم از بحرانهای فعلی جان بدر میبرد؟ #براندازم #اعتراضات_سراسری pscp.tv/iranazadi1395/ … …